حیات معنوی

ساخت وبلاگ

" حیات معنوی " عنوان کتابی کوچک اثر " آندرهیل " بانوی انگلیسی عارف ،شاعر ، رمان نویس و عرفان پژوه است (وی در سال 1941 رخ در نقاب خاک کشیده است) که دوست بسیار گرامی ام سرکار خانم " سیمین صالح " آنرا ترجمه کرده اند و همسرشان " جناب استاد مصطفی ملکیان " آنرا ویراستاری نموده اند . 

اخیرا این کتاب ارزشمند را مطالعه کردم .

مولف در این اثر کوتاه سعی کرده تصویری دلنشین و با زبان همه فهم از آنچه " حیات معنوی " نامیده می شود به خواننده ارائه نماید .

مناسب دیدم برخی از جملات ناب و ارزشمند این اثر را تقدیم حضور خوانندگان این صفحه ی مجازی کنم : 

_  بیاد آورید سخن دانته را که می گوید : " به محض اینکه انسانی از گفتن " من " باز ایستد و بگوید " ما " این امر سبب گذر او از زندگی تنگ ، محدود و فردی به حیات معنوی حقیقتا آزادانه ، حقیقتا شخصی و حقیقتا خلاقانه می شود.

_ ما موجوداتی واجد احساس و روحیم ، وباید موجودی دو زیست باشیم . کل رسالت مسیح نمایش این حقیقت اسرار آمیز بود .

_ اکثر تعارضات و مشکلات ما ناشی از این اند که می کوشیم به جای اینکه جنبه های معنوی و عملی زندگی خود را را اجزاء یک کل بدانیم جداگانه به آن بپردازیم  .

_ پس حیات معنوی نوع عجیب و غریب یا افراطی ای از دینداری نیست ؛ برعکس حیات پربار و حقیقی ای است که نوع بشر برای آن ساخته شده است . حیاتی که سازمان یافته ، اجتماعی و ذاتا آزادانه است .

_ تولید انبوه ، خلق نخواهد بود ؛ خلق فعالیت هنرمندانه ای است . . .

_  " ای خدای من و ای همه ی دار و ندار من ، تو چیستی و من چیستم " و این صحنه ای است که چون در ان تامل کنیم به تنگنای حیرت در می افتیم  . . .

_ ریاضت ؛ یعنی خشکاندن ریشه های حب نفس ، مثل عُجب ، خشم و خشونت ، جاه طلبی ، و حرص ، به هر لباس و هیئتی که درآیند ، فارغ از اینکه آن لباس ها و هیئتها چقدر محترم باشند و فارغ از اینکه این رذایل چه لباسی بر تن کنند .

_ دعا به این معنا است که به حقیقت رو کنیم ، سهمی هر چند حقیر ،

   دعا یعنی به وابستگی مان کامل مان اعتراف کنیم . . . و به اشتیاق مان به او

_ " بی تو ( خدا ) زندگی نتوانم "

  هیچ چیز نمی تواند این واقعیت واضح را دگرگون سازد که ما به او وابسته ایم ، و مقدر بوده که وابسته باشیم.

_ یکی از معلمان بزرگ سده هفدهم فرانسه ، کاردینال دوبروا ، ارتباط آدمی با خدا را در سه واژه خلاصه کرده است : عبودیت ، وفاداری ، همکاری !  این بدین معناست که از اول تا آخر ، باید تاکید بر خدا باشد نه بر خودمان !

بر ستایش و شادی ، نه بر طلبکاری !

بر وابستگی صادقانه و کودکانه !

یعنی در همه ی فرود و فرازهای زندگی ، اعتصام ( چنگ انداختن ) به امور غیبی به عنوان واقعی ترینِ همه ی واقعیات . 

_ عبودیت یک عمل دینی سخت و دشوار نیست ، نوعی وضع و حال نفسانی ( درونی ) است .

_ پذیرش فروتنانه ، سپاسگزارانه و همراه با سعه ی صدر شرایط ، مرحله ای اساسی در حیات معنوی است .

_ «دو نفر یکی‌ فریسی‌ و دیگری‌ باجگیر به‌ هیکل‌ رفتند تا عبادت‌ کنند. آن‌ فریسی‌ ایستاده‌، بدین طور با خود دعا کرد که‌ خدایا تو را شکر می‌کنم‌ که‌ مثل‌ سایر مردم‌ حریص‌ و ظالم‌ و زناکار نیستم‌ و نه‌ مثل‌ این‌ باجگیر. هر هفته‌ دو مرتبه‌ روزه‌ می‌دارم‌ و از آنچه‌ پیدا می‌کنم‌، ده‌ یک‌ می‌دهم‌. اما آن‌ باجگیر دور ایستاده‌، نخواست‌ چشمان‌ خود را به‌سوی‌ آسمان‌ بلند کند بلکه‌ به‌ سینه‌ خود زده‌ گفت‌، خدایا بر من‌ گناهکار ترحم‌ فرما. به‌ شما می‌گویم‌ که‌ این‌ شخص‌، عادل‌ کرده‌ شده‌ به‌ خانه‌ خود رفت‌ به‌ خلاف‌ آن‌ دیگر، زیرا هر که‌ خود را برافرازد، پست‌ گردد و هرکس‌ خویشتن‌ را فروتن‌ سازد، سرافرازی‌ یابد»  نقل از انجیل

_اسونا می گوید : خدا با جان آدمی مسابقه ای می دهد به نامِ : بازنده می برد !

_ همکاری با خدا یعنی : کار خود را خوب انجام دادن ! نقش خود را خوب ایفا کردن ! نقش ما نقش وسایل است در دستگاه خلق خدا

_ از خصیصه های قدیسان : شجاعت و ابتکار عمل فراوان ، تحمل سر سختانه ی محرومیت و کارهای شاق ، پذیرش آرام وخاموش عدم محبوبیت ، سوء تفاهم و توهین !

_ به گفته ی آبه اوولن : هرگز کار در خوری برای انسانها انجام نخواهی داد مگر از این راه که برای خاطر آنان پذیرای رنج شوی .

 . . . این پست تکمیل خواهد شد

 

نوشته شده توسط محمد طاهری در ۱۳۹۵/۰۶/۱۲ ساعت 19:22 موضوع عارفانه ها | لینک ثابت

فردای نو ...
ما را در سایت فردای نو دنبال می کنید

برچسب : حیات,معنوی, نویسنده : fardayenoa بازدید : 124 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 15:29