آزارهای زندگی من

ساخت وبلاگ
 

 

 

هرکس در زندگی اش از چیزهایی آزار می بیند .

 

آزارهای زندگی من چند چیز است :

 

یک / فقر : دیدن فقر دیگران ( و نه خودم ) به طرز بسیار عجیبی آزارم می دهد و حالم را خراب می کند . . . اینقدر که گاه ؛ از شدت فشارش ، بین روز به خانه برمی گردم . . .  دستم برای خیلی هدف های دور و دراز کوتاه است اما همیشه خیالات بزرگی در سر دارم که کاری بکنم گر زدست بر آید .

 

دو / مقایسه ی کشورم با کشورهای هم سطح اش : همیشه می خوانم ، خوب می دانم مثل خیلی از شماها که ما حالا باید کجای جهان می بودیم و حالا چه ایم و بخاطر جه دلایلی اینجاییم که هستیم !

 

سه / مختل شدن آزادی های کاملا شخصی و فردی ام : اینکه هر کسی از زن و پدر و مادر و خواهر و برادر و دوست و فامیل و بزرگ و کوچک و جامعه و عرف و دین و پلیس و نهادهای نظارتی و حتی سازمان های کاری ام و  . . . به خودش اجازه ی دست درازی در آزادی هایم را می دهد در حالی که من تا همیشه ای که یادم هست ، آزادی هیچ کس را محدود نکرده ام  ! و فقط خدا می داند که چه فرصتهای علی الظاهر( و در نظر دیگران بزرگ و عظیمی ) را تعمدا از کف داده ام ؛ تنها به این دلیل که آزادی هام را دوست دارم . . .

 

چهار / غم و افسردگی جوان های کشورم : چهره ی هم سن و سالان خودم ، یا دهه ی شصتی ها یا دهه هفتادی هایی که خیلی از من جوان ترند و دل خوشی ندارند و تفریحی ! کاری ندارند و درآمد درستی ! جایی ندارند برای خالی شدن های عادی هیجانات . . . ! سخت می آزاردم این یکی ! . . . سخت !

 

پنج / بر هم خوردن تنهایی های لازمم : من حتما باید در یک شبانه روز ؛ ساعاتی را تنها باشم . . . اینکه در این تنهایی ها چه می کنم هم چیز پنهانی نیست . . . موسیقی هست و قلم ! کتاب هست و ساعتها نگاه کردن به یک نقطه ی کور و مرور زندگی ام ! . . . و گاه دل خوش داشتن به گیاهانی که دارم . . . و فکر کردن به آرزوهام . . .

 

 

 

 

 

فردای نو ...
ما را در سایت فردای نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardayenoa بازدید : 223 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 13:08